درباره روش کار خالقان نامدار فیلم‌های گانگستری و «افسانه» فیلم جنایی تازه برایان هلگلند

 بین کارگردانان مختلف در ترسیم‌ داستان‌های گانگستری تفاوت‌های زیادی وجود دارد. برخی مثل مارتین اسکورسیسی معروف آمریکایی بیش از آنکه بر خود جنایات تمرکز کنند، به تشریح کاراکتر گانگسترها می‌پردازند و آنها را ریشه‌ یابی می‌کنند و «رفقای خوب» (1990) و «کازینو» (1995) نمونه‌های صریح این عملکرد هستند و مایکل مان آمریکایی نیز در شاهکار پلیسی سال 1995 خود یعنی «مخمصه» همین خط را طی کرده است و مشخص است که برای آنها ترسیم اتفاقات و برخوردها و کشتارها بدون تشریح نوع فکر و روش زندگی گانگسترها که خالقان و بانیان این جنایات هستند، امری بی معنا است و حتی وقتی اسکورسیسی به بیان زندگی دو مامور پلیس فاسد و نیمه فاسد با بازی مت دیمون و لئوناردو دی کاپریو در فیلم چند اسکاری «مرحوم» (Departed) می‌پردازد، باز بیشتر بر زندگی خصوصی و اجتماعی آنها تاکید دارد تا عملکرد حرفه‌ای‌شان.

جنایات ایام بزرگسالی

درباره روش کار خالقان نامدار فیلم‌های گانگستری و «افسانه» فیلم جنایی تازه برایان هلگلند

 بین کارگردانان مختلف در ترسیم‌ داستان‌های گانگستری تفاوت‌های زیادی وجود دارد. برخی مثل مارتین اسکورسیسی معروف آمریکایی بیش از آنکه بر خود جنایات تمرکز کنند، به تشریح کاراکتر گانگسترها می‌پردازند و آنها را ریشه‌ یابی می‌کنند و «رفقای خوب» (1990) و «کازینو» (1995) نمونه‌های صریح این عملکرد هستند و مایکل مان آمریکایی نیز در شاهکار پلیسی سال 1995 خود یعنی «مخمصه» همین خط را طی کرده است و مشخص است که برای آنها ترسیم اتفاقات و برخوردها و کشتارها بدون تشریح نوع فکر و روش زندگی گانگسترها که خالقان و بانیان این جنایات هستند، امری بی معنا است و حتی وقتی اسکورسیسی به بیان زندگی دو مامور پلیس فاسد و نیمه فاسد با بازی مت دیمون و لئوناردو دی کاپریو در فیلم چند اسکاری «مرحوم» (Departed) می‌پردازد، باز بیشتر بر زندگی خصوصی و اجتماعی آنها تاکید دارد تا عملکرد حرفه‌ای‌شان.

درون خانواده کورلئونه

سال‌ها قبل از آنها فرانسیس فورد کاپولا در دو قسمت اول کلاسیک گانگستری‌اش یعنی «پدر خوانده» محصول 1972 و 74 نیز راهی از همین است را طی کرده بود و برای او نیز ابتدا شرح روابط و دیدگاههای خاندان تبهکار کورلئونه به رهبری دن کورلئونه (با بازی فراموش نشدنی مارلون براندو) اهمیت داشت تا آنچه از اعمال آنها می‌تراوید. این چنین بود که بیننده توانست بپذیرد موج جنایات بعدی و آنچه بعد از قتل سانی پسر ارشد کورلئونه (جیمز کان) و سپس مرگ طبیعی خود «دن» روی داد، به چه سبب و براساس کدام ساختارها بوده است. کاپولا همان تجربه را حتی در «پدرخوانده 3» که در سال 1989 اکران شد، حفظ و تکرار کرد و با اینکه این فیلم به رغم بهره گیری مجدد از آل پاچینو اصلاً به سطوح دو فیلم قبلی نرسید باز از همان الگو تبعیت کرد.

به قصد ایجاد راز و رمز

سال‌ها پیش از آن رائول والش در آن دسته از فیلم‌های جنایی که ساخت و هاوارد هاوکز در جنایی‌های ماندگاری مانند «صورت زخمی» (1942) و «خواب بزرگ» (1946) الگوهای متفاوتی را تعقیب می‌کردند. برای آنها، اصل، اصل عدم ورود به حیطه زندگی خصوصی کاراکترهای اصلی قصه‌هایشان یعنی گانگسترها یا پلیس‌ها به قصد ایجاد جذابیت و رموز بیشتر گرداگرد آنها بود. بر این اساس نمی‌شد فهمید کاراکترهای جورج رافت و پل مونی در ورسیون اورجینال «صورت زخمی» چرا اینگونه پای در کثری‌ها دارند و به چه سبب فیلیپ مارلو کارآگاه افسانه‌ای داستان‌های ریموند چندلر در «خواب بزرگ» مرموزتر از آدم‌های متخلف این داستان است و هیچ چیز درباره پیشینه و نوع نگاه و پایه‌های زندگی وی مشخص نیست و چرا مارلو دوست ندارد پرده از برخی رازها بر دارد و راه را برای برخی خلافکاران باز می‌گذارد و این برای پلیس‌ها و کارآگاهان فیلم‌های جان هیوستون (نمونه‌ها: «شاهین مالت» در سال 1941 و «شرف پریتزی» در 1985) هم به شدت صدق می‌کند.

بر این اساس برایان هلگلند 54 ساله و آمریکایی را نیز باید در طلیعه سال 2016 «جنایی سازی» دانست که امکان ندارد در عمق و روحیات کاراکترهای منفی قصه‌هایش نفوذ و ورود نکند ولی وقتی ورود می‌کند به سبک هاوکز برخی رازها را نمی‌گشاید و آنها را باقی می‌گذارد و به واقع به ادغام روش‌های کار خالقان نامدار فیلم‌‌های گانگستری می‌پردازد و ترکیبی از آن را ارائه می‌دهد و این امر در فیلم جدید او به نام «افسانه» نمود عینی دارد. «افسانه» به زندگی برادران بریتانیایی کری با نام‌های کوچک ران و رجی می‌پردازد و زندگی تبهکارانه آنها را که در دهه 1960 برای خود در انگلیس کیا و بیایی داشتند، شرح می‌دهد و از فراز و فرودهای آنان و سرانجام سقوطی می‌گوید که پرهیز از آن با توجه به عملکرد، این دو برادر دوقلو غیرممکن بود. برایان هلگلند پیشینه فتح جایزه اسکار برترین سناریو را برای فیلم «محرمانه لس آنجلس» در سال 1996 دارد و در زمینه کارگردانی نیز فیلم‌های «42» و «تسویه حساب» را در کارنامه‌اش به ثبت رسانده است و در «افسانه» هم از سلاح‌هایی چون تشریح دقیق اتفاقات زندگی «کری‌»ها، ترسیم کامل دوران جولان آنها و نشان دادن سایر ویژگی‌های آن زمان سود جسته اما میزان موفقیت او به اندازه گذشته نمی‌رسد. یک سلاح ویژه هلگلند استفاده از تام هاردی بازیگر مطرح و 38 ساله متولد شهر کوچک همرزمیت در حومه شهر لندن پایتخت انگلیس برای ایفای رل هر دو برادر دوقلوی کری است ولی آنهایی که مسن‌تر هستند و یا به هر شکلی فیلم سال 1990 پیتر مداک درباره همین دو برادر خلافکار به نام «کری‌ها» را با بازی گری و مارتین کمپ در دو رل اصلی دیده‌اند، می‌گویند آن فیلم بهتر از فیلم فعلی هلگلند است و رد کردن ادعای آنان کار آسانی نیست. یک حسن «کری‌ها» این بود که اتفاقات بیشتری را در مدت زمان کوتاهتری نسبت به فیلم فعلی پوشش می‌داد ولی هواداران هلگلند و کارهای او می‌گویند موسیقی متن و حال و هوای آن فیلم با شرایط کنونی- در آستانه آغاز سال 2016- همخوانی ندارد و باید توصیف به روزتر و قاطعانه‌تری از این دو برادر جنایتکار که شرح اعمال‌شان از اخبار اول مطبوعات 5 دهه پیش بریتانیا بود، ارائه می‌شد و «افسانه» چنین چیزی است.

تفاوت‌های دو برادر

مشکل تام هاردی که بازی او را در این فیلم کمرنگ کرده، این است که دوقلوهای «کری» به رغم تشابه چشمگیر قیافه‌شان تفاوت رفتاری خیره کننده‌ای داشتند و او باید یک لحظه در قالب ران کری فرو برود که بیش از حد خشک و جدی و پرخاشگر بود و دقیقه‌ای بعد به شکل رجی کری در آید که بسیار آرامتر بود و زندگی را بر خود سخت نمی‌گرفت. نتیجه این تفاوت رفتارها، ایجاد این تصور است که هلگلند ابتدا دو فیلم متفاوت را به صورت موازی با یکدیگر ساخته و سپس آنها را ادغام کرده است. با چنان تصوری در یکی از این فیلم‌ها، یکی از «کری»ها چنان مراقبت از برادر خود را که دچار بیماری روانی است مهم می‌شمرد که زندگی خانوادگی خودش را هم فدا می‌کند و در دیگری، آن یکی «کری» چنان سرگرم بازی‌های مثبت روزگار و آن قدر خوش خیال و دور از واقعیت است که به هر چه در اطرافش دست می‌زند، با بی احتیاطی مفرط آن را ویران می‌کند.

هلگلند در راه ایجاد پیوستگی بین دو حالت متفاوت فوق، کاراکتر همسر رجی را که زنی به نام فرانسیس (با بازی امیلی براونینگ) بود، عمده‌تر می‌کند و وسعت نقش او به حدی می‌رسد که حتی مسوولیت روایت اتفاقات را که به صورت Voiceover بر روی فیلم می‌آید، به او سپرده است. در جریان همین روایت‌ها است که مطلع می‌شویم فرانسیس هم از رجی و کارهایش نفرت داشت ولی راهی برای گریز از دست وی نمی‌یافت.

جنایات ایام بزرگسالی

یک فرق دیگر «افسانه» با «کری‌ها»، نپرداختن به ایام کودکی این دو گانگستر تندخو و روانی ولی تمرکز بیشتر بر روی جنایات ایام بزرگسالی آنها است. این چنین است که تخلف‌های حقیقی و بزرگ برادران کری در این فیلم و کشتن رقبای کلیدی‌شان مانند جورج کونل (شین آت وول) و جک مک ویتی (سم اسپرول) به دقت تشریح می‌شود و ارتباطات شغلی سرشار از فساد و اختلاس ران کری با لرد بوتبی (جان سشنز) از صحنه‌های مهم تشکیل دهنده این سکانس‌ها است و در این حین متوجه می‌شویم که همه آنها با مافیای وقت آمریکا به سرکردگی انجلو بروتو (چز پالمینتری) در ارتباط بوده‌اند. به نظر می‌رسد این مورد آخر برای نمایش فیلم در آمریکا در نظر گرفته شده تا تماشاگران این کشور نیز دلیل مستقیمی برای تعقیب این فیلم بیایند. ولی «افسانه» هیچ شباهت بزرگی با کارهای گانگستری موفق هالیوود طی 25 سال اخیر ندارد و این در حالی است که نمای ورود رجی و فرانسیس به یک باشگاه تفریحی کپی برداری آشکار از روی نمایی مشابه در «رفقای خوب»، شاهکار گانگستری سال 1990 مارتین اسکورسیسی است.

سوژه‌ای مناسب اما…

در نهایت جواب ندادن بازی تام هاردی در قالب‌های تعیین شده توسط برایان هلگلند و کافی نبودن نکات مثبت فیلم مثل نورپردازی دیک پاپ در مقام مدیر فیلمبرداری و طراحی صحنه تام کانروی سبب می‌شود «افسانه» به آنچه سازندگانش می‌خواسته‌اند نرسد و هر چند کری‌ها همچنان در بریتانیا و در سطح اروپا چهره‌هایی صاحب شهرت منفی فراوان و به تبع آن سوژه‌ای مناسب برای فیلمسازی تلقی می‌شوند اما این فیلم سند توفیق این طرز تصور به حساب نمی‌آید. حتی موقعی که هلگلند با روش‌هایی مثل گای ریچی فیلمساز مطرح 20 سال اخیر بریتانیا و سازنده چندین و چند فیلم گانگستری می‌کوشد در صحنه‌هایی پر برخورد و فانتزی تماشاگران را غافلگیر کند، به موفقیت نمی‌رسد زیرا با بافت فیلم جدی و دراماتیک و خشک وی همخوانی ندارد برادران کری در ورسیون او یک زوج ناهمگون و دنیای‌شان دنیایی غیرملموس می‌ماند.

مشخصات فیلم

عنوان: «افسانه»

محصول: کمپانی‌های استودیو کانال و آنتون کاپیتال

تهیه‌کنندگان: تیم بوان، اریک فلنر و کریس کلارک

سناریست و کارگردان: برایان هلگلند

مدیر فیلمبرداری: دیک پاپ

تدوینگر: پیتر مک نالتی

موسیقی متن: کارتر برول

طول مدت: 131 دقیقه

بازیگران: تام هاردی، امیلی براونینگ، دیوید تیولیس، کریستوفر اکلستون، چز پالمینتری، تارون اجرتون، کالین مورگان، تارا فیتز جرلد و جان سشنز.

منبع: Hollywood Reporter و Empire

About persianweekly

persianweekly

Check Also

در پیچ و خم‌های ناهموار زندگی

این که هر دو هنرمند فوق مثل تویبین از جوامع بریتانیایی می‌آیند کمک کرده تا فیلم یکدست‌تر شود و راویان فیلم غریبه‌هایی نباشند که با زبان فرهنگی متفاوتی سخن می‌گویند. نیک هورنبی مثل خود تویبین در درجه اول یک رمان نویس بوده که بعداً به سناریو نویسی کشیده شده است. حتی فاصله سنی این دو نفر نیز اندک است و هورنبی فقط دو سال از تویبین جوان‌تر است. هورنبی که متولد شهر ردهیل در منطقه ساری انگلیس است، اولین کتابش را که مجموعه‌ای از اطلاعات و نوشته‌ها درباره برخی نویسندگان آمریکایی مثل توبیاس وولف بود و