وقتی ایمی پاسكال مدیر سونی اجازه داد تا فیلم «استیو جابز» از كمپانی بیرون برود و در یونیورسال تولید شود، رییس استودیو از این مضطرب شد كه چرا او اجازه داده است تا فیلمی كه در حكم «همشهری كین» مدرن بود، از زیر دستانش بلغزد و بیرون برود.به گزارش بانی فیلم به نقل از ورایتی، این فیلم زندگینامه ای درباره بنیانگذار اپل، از سوی پاسكال درخشان توصیف شد، اما پس از این كه لئوناردو دیكاپریو و كریستین بیل از ایفای نقش اول آن سرباز زدند، بدون تكیه بر یك سوپراستار، چشمانداز تجاری آن را محدود كرد. در نهایت، پاسكال، كه شغلش با فیلمهایی چون «پس از زمین» و «سقوط كاخ سفید» به خطر افتاده بود، نتوانست
زیر بار رفتن خطر تولید این فیلم برود و آن را توجیه كند.
تقریبا نزدیك به یك سال بعد از این، این فیلم اكران شد و یكی از مدعیان نامزدی برای اسكار هم هست. اما به نظر میرسد نگرانی رییس سونی نیز كاملا توجیه شده باشد.
«استیو جابز» برای رسیدن به موفقیت زیادی خوشفكر، زیادی سرد و زیادی گران بود. علاوه بر این، مایكل فاسبندر بازیگر ایرلندی كه جایگزین بیل در نقش جابز شد، از قدرت لازم برای تصویر افتتاحیه فیلم برخوردار نیست.
این فیلم كه پس از طبقهبندی در میان بهترین میانگین در هفته افتتاحیه نمایش فیلم جای گرفت و در نمایش محدودش هم موفقیت كسب كرد، در سرزمین زادگاه خودش، با مانعی بازدارنده در فروش روبهرو شده است. این فیلم در اولین آخر هفته نمایشش حدود 7.3 میلیون دلار فروش كرده كه فقط اندكی بیشتز از 6.7 میلیون دلاری است كه فیلم «جابز» با بازی اشتون كوچر كه با نقد منفی منتقدها روبه رو شده بود، فروش كرد. این در حالی است كه پیش بینیها این بود كه فیلم باید 19 میلیون دلار فروش كند.
چه چیزی درباره این فیلم اشتباه بوده است؟
یونیورسال اعتقاد دارد تصویری كه از فیلم وجود دارد میتواند بهبود پیدا كند و مدیران استودیو یادآوری میكنند كه این فیلم در بیشتر بازارها از جمله سانفرانسیسكو و نیویورك كاملا با توجه مردمی روبه رو میشود و استدلال میكنند كه میتواند تا زمان اعلام اسامی نامزدهای گلدن گلوب و اسكار روی پردهها باقی بماند. نیك كارپو از توزیع كنندگان یونیورسال میگوید: ما به حمایت از فیلم ادامه می دهیم.
با این حال سخت است بتوان به این نتیجه رسید كه این فیلم میتواند به سوددهی برسد. هزینه تولید این فیلم 30 میلیون دلار شد و به این معنی است كه این فیلم باید حداقل 120 میلیون دلار فروش كند تا بتواند به سوددهی برسد. با توجه به این كه این فیلم دیالوگ محور است و ستارههای بزرگی در آن حضور ندارند، چشم انداز آن در بازارهای خارجی امیدوار كننده نخواهد بود. به همین دلیل این فیلم بیشتر داخلی محسوب میشود .
با توجه به این كه سیلیكون ولی در این فیلم بیشتر مورد توجه قرار گرفته و با درام خالق فیس بوك با عنوان «شبكه اجتماعی» مقایسه میشود، باید توجه داشت كه آن فیلم با جلب توجه نظر منتقدان موفق شد تا در افتتاحیه خود 22.4 میلیون دلار فروش كند. با این حال این مقایسه نادرست است زیرا «شبكه اجتماعی» در سال 2010 و در شرایطی اكران شد كه فیسبوك موضوع داشت راه خودش را به دنیا باز میكرد و در همین حال مارك زاكربرگ بنیانگذار آن در دنیا ناشناخته بود. بر خلاف آن موضوع، استیو جابز و نبوغ او برای طراحی و تولید كاملا همه جا شناخته شده است و این بیوگرافی والتر ایزاكسون بود كه پایه گذار فیلمنامه سوركین شد و در فیلمنامه ای كه كوچر هم بازی كرد، پایه فیلم بود. در حالی كه جابز خیلی چیزها برای گفتن دارد، اما یك كالای ناشناخته محسوب نمیشود.
بخشی از این عدم موفقیت نیز میتواند به بازی فاسبندر مربوط شود كه بازیاش ممكن است به عنوان یك نكته كلیدی تجاری عمل نكند. او كه نامزد اسكار شده و در فیلمهایی شبیه «شرم» و «12 سال بردگی» بازی كرده هنوز نیاز به زمان دارد تا خودش را به عنوان یك بازیگر پولساز تثبیت كند. حتی یك بررسی تحقیقاتی نشان داده است كه مخاطبانی كه علاقه داشتند تا از استیو جابز بیشتر بدانند وقتی متوجه شدند این نقش را فاسبندر بازی میكند، توی ذوقشان خورد. داشتن یك لئوناردو دی كاپریو یا رابرت داونی جونیور در نقش استیو جابز احتمالا میتوانست توجه بیشتری را جذب كند.
در هر حال یوینورسال با داشتن فیلمهای پرفروشی مثل «دنیای ژوراسیك» و «مینیونها» آنقدر پول درآورده كه بتواند این ضرر را جبران كند. اما برای سونی ماجرا طور دیگری است. این كمپانی امسال بدترین تابستان را از نظر فروش پشت سر گذاشت . شاید پاسكال بیش از همه برای از دست رفتن این پروژه مقصر شناخته شود. او برای تولید محصولاتی مثل «آلوها» و «پیكسلها» مسئول است او كسی است كه اجازه داد تا ست روگن با كشتن كیم جونگ-اون دیكتاتور كره شمالی در فیلم «مصاحبه» یك دردسر بزرگ ایجاد كند و با حمله سایبری به اسناد این كمپانی میلیونها دلار ضرر را تجربه كند. اما در مورد «استیو جابز» به نظر میرسد پاسكال حق داشت. شرط بندی روی این فیلم یك باخت بزرگ بود و این فیلم نمونه فیلمهایی است كه نشان میدهد در هالیوود با وجود كیفیت، نمیشود موفقیت را تضمین كرد.