جای‌گاه زبان پارسی در هندوستان

زبان پارسی را غزنویان به هند بردند و از آن زمان به بعد فارسی برای قرن‌ها در شبه‌قاره حاکم بود. اما استعمار هند از سوی بریتانیا باعث شد تا فارسی از جایگاه زبان رسمی به حاشیه رانده شود اما با آن‌هم این زبان ریشه‌های محکمی را در خاک هند داشت. نقش عارفان، شاعران و به‌خصوص مهاجرت هنرمندان و اندیشمندان را بعد از سقوط حکومت تیموریان هرات به هندوستان نمی‌توان نادیده گرفت. بسیاری از شاعران و هنرمندان از تعقیب حکومت تازه نفس صفوی به هند پناه بردند و در تقویه هرچه بیشتر زبان پارسی و در حوزه‌های هنر و معماری، گام‌های درخشانی را برداشتند.

چند روز قبل گفتگویی با داکتر محمد اشفق چند، رییس دیپارتمنت زبان پارسی دانشگاه عثمانیه داشتم و از او پرسش‌هایی داشتم در مورد وضعیت زبان پارسی در هندوستان به‌خصوص در ایالت تلنگانا و دانشگاه عثمانیه.

در این متن کوشش کردم که به‌گونه گذرا پیرامون جایگاه زبان پارسی در هند نکاتی را بنگارم. زبان پارسی 400 سال زبان رسمی هندوستان بود و به گفته داکتر شفق اگر پای بریتانیا به هند کشیده نمی‌شد تا اکنون پارسی زبان رسمی هند باقی می‌ماند. در اکثریت دانش‌گاه های معتبر هندوستان پارسی تدریس می‌شود هرچند در گذشته دوست‌داران این زبان در هند بسیار زیاد بود اما حالا به دلیل نبود فرصت‌های شغلی از شمار دوست‌داران پارسی کاسته شده است. دانش‌جویان هندی که زبان پارسی را می‌خوانند تنها می‌توانند در شرکت‌های که خدماتی را برای جهان‌گردهای پارسی زبان ارایه می‌کنند برای شان شغل پیدا کنند اما به دلیل کم‌بودن شمار این جهان‌گردان، تعداد خیلی کمی به این شرکت‌ها جذب می‌شوند.

در دانش‌گاه عثمانیه دیپارتمنت زبان پارسی در سال 1918 پایه‌گذاری شد و در آن زمان در کنار دیپارتمنت‌های هندی و انگلیسی پارسی از جمله دیپارتمنت‌های بود که بیشترین متقاضی را داشت و دولت هند هم در آن‌زمان از پارسی بیشتر حمایت می‌کرد اما اکنون هم از شمار استادان پارسی کاسته شده و هم از شمار متقاضیان. خبره‌ترین استادان پارسی بازنشسته هستند مانند داکتر نجمه صدیقی که کتاب زبان و ادبیات پارسی از جمله آثار ارزش‌مند او می‌باشد. این کتاب به زبان انگلیسی نگاشته شده است.

در این میان بی‌مهری کشورهای پارسی زبان را نمی‌توان نادیده گرفت، با آن‌که بسیاری از دانش‌مندان هندی پارسی را بخش مهمی از هویت کشورشان می‌دانند اما کشورهای پارسی زبان نتوانستند تا حداقل، امکانات بیشتری را در اختیار دانش‌گاه های بگذارند که پارسی در آن‌ها تدریس می‌شود. اما با هماهنگی خانه فرهنگی ایران- سفارت ایران شماری از دانش‌جویان زبان پارسی در برخی از دانش‌گاه های هندی برای گذراندن دوره های آموزشی برای دوماه به ایران فرستاده می‌شوند و هزینه های اقامت شان نیز از سوی دولت ایران پرداخته می‌شود.

داکتر شفق می‌گوید که میراث زبان پارسی را در هندوستان می‌توان به گونه آشکار دید هم در موزیم ها و هم در کتاب‌خانه های هندوستان و از سوی دیگر معماری خراسانی ( ایران- افغانستان ) از رایج‌ترین معماری ها در هندوستان بوده است و در اکثریت آبده‌های تاریخی هند می‌توان آن را دید.

رییس دیپارتمنت زبان پارسی دانش‌گاه عثمانیه می‌گوید که پارسی خیلی به زبان‌های هندی، اردو، مهاراتی و تلگو داده است و این زبان‌ها از پارسی به گونه شدیدی متاثر هستند.  متاسفانه تا اکنون پژوهش‌گران زبان پارسی در ایران و افغانستان از خدماتی که دانش‌مندان هندی به این زبان انجام داده اند غافل مانده اند و بسیاری از آثاری که در این‌جا به زبان انگلیسی در مورد ادبیات پارسی نگاشته شده به پارسی برگردان نشده است. 

در باره زرتشتی های عزیز که سال‌ها قبل به هند آمده بودند هم باید گفت که آنها نخست در سواحل گجرات زندگی می‌کردند و اکنون اکثریت شان در ممبیی زندگی می‌کنند.

از داکتر شفق و هم از دکتر میر فضل الدین علی خان سپاس‌گزارم که از بنده پذیرایی گرم نمودند و خواستند تا این پیام شان را به پارسی زبانان برسانم که با از وضعیت زبان پارسی در هندوستان غافل نمانند. قابل یادآوری است که استاد علی خان یکی از کتاب‌های شان را تحت نام ( حیات و آثار میرزا شرف جهان قزوینی شاعر معروف عصر شاه طهماسپ صفوی ) را برای بنده تحفه دادند. قابل یاد آوری است که نخست می‌خواستم که گفت‌وگو را با کلیپ ویدیو بگیرم اما برای این کار نیاز بود تا رییس دانش‌گاه اجازه بدهد و به دلیل مراحل پیچیده اداری از خیر آن گذشتم و به گفت‌وگو دوستانه و غیر رسمی اکتفا کردم. این را هم باید بگویم که پارسی را به لهجه بسیار شیرین حرف می‌زنند.

محمد فقیری – هندوستان

 

About webmaster

webmaster

Check Also

ما یار نداریم و غم یار نداریم 

سیما بینا اسمی آشناست شاید هم صدایی آشناست. صدایی که از بلندای قله های سرد و بلند  شمال خراسان ، از دشت های وسیع و گرم جنوب خراسان ، از سینه مردمان صبور و خونگرم روستاهای زیبای ایرانمان بر میخیزد. صدایی که ترانه هایی محلی را فریاد می کند که ملتی در سرودنش نقش داشته اند ، ترانه هایی که بی پیرایه و ساده اند ، صمیمی و بی تکلفند ، سروده شده اند تا درد را همدمی باشند و غربت را ناله ای.