چرا شما از همسرتان دور شدید؟

تقریبا همه مردان و زنان، قبل از ازدواج تصوری از روابط زناشویی دارند که با آنچه واقعا بعد از ازدواج اتفاق می افتد تفاوت دارد؛ تصوری از روابط عاشقانه و رمانتیک که گاهی فقط در فیلم های سینمایی می شود پیدایش کرد، خیال پردازی های آن چنانی که از سنین نوجوانی شروع می شود و گاهی تا سال ها بعد هم رسوباتش در ذهن می ماند و به همه این ها اضافه کنید شنیده ها از دوستان و آشنایان کم اطلاع و بی تجربه که خیلی خوب بلدند در نقش یک کارشناس خبره ظاهر شوند و اطلاعات نادرست شان را در ذهن شنوندگان شان جا بیندازند.

با چنین تصوراتی یک زن یا مرد جوان وارد زندگی زناشویی می شود. گاهی خیلی زود، مثلا در همان چند روز اول، گاهی هم دیرتر، مثلا بعد از چند سال، زن و مرد جوان متوجه می شوند قضیه آن طورها هم که فکر می کردند نیست یا این که حداقل آن طورها پیش نمی رود. خیلی از زن و شوهرها، بعد از گذشت چند سال از ازدواج شان، فقط حسرت شور و حرارت روزهای اول را می خورند و روابط زناشویی شان به قهقرا می رود. گاهی فکر می کنند این یک فرآیند طبیعی است، گاهی هم نگران می شوند ولی نمی دانند چه باید بکنند. این مطلب سعی می کند ۲ مشکل اساسی که مردان و زنان را پس از گذشت چند سال از زندگی مشترک دچار سردی می کند و راه برخورد درست با آن ۲مشکل را توضیح دهد.

شوهران را چه چیز سرد می کند؟

بگذارید اول از آقایان شروع کنیم. (البته که مخاطب این بحث بیشتر خانم ها هستند) از شوهران عزیزی که هرچه زندگی جلوتر می رود، کمتر و کمتر احساسات و عواطف گرم شان را مثل گذشته بروز می دهند و گاهی چنان سرد می شوند که اگر رهای شان کنید، هیچگاه برای رابطه پا پیش نمی گذارند. لازم به توضیح نیست که در چنین موقعیتی چه تصوراتی ممکن است برای خانم ها ایجاد شود و چه دردسرها که پیش نیاید اما هیچ اتفاق عجیبی نیفتاده و هیچ خبری از زن دیگری نیست.

مردان بازیگران خوبی نیستند

اگر نگوییم مهم ترین، یکی از مهم ترین دلایل روانی سردمزاجی آقایان، احساس ناکامی ای است که از سوی همسران به شوهرشان منتقل می شود. مردی که احساس عدم موفقیت و طردشدگی داشته باشد، ناخود آگاه نسبت به رابطه جنسی با همسرش سرد می شود. در این موقعیت است که بعضی مردان به دنبال همسر دوم و امثال آن می روند و جالب این جاست که دقیقا در همین موقعیت خانم ها طوری رفتار می کنند که آن احساس ناکامی بیشتر و بیشتر می شود و نتیجه اش هم معلوم است که چیست.

برای این که یک مرد احساس ناکامی نکند چه باید کرد؟ آیا باید مرتب شوهر را به داشتن رابطه تشویق کرد؟ یا باید رهایش کرد؟

نکته مهم دیگر این است که مردان، آن طور که یک زن می تواند، نمی توانند نقش بازی کنند. اگر مردی آمادگی برقراری رابطه را نداشته باشد، کاملا معلوم است که نمی تواند. چنین مردی نمی تواند تظاهر به برانگیختگی کند، درحالی که یک زن می تواند تظاهر کند همه چیز خوب است.این حساسیت شدید مردان، وقتی تحت فشار قرار بگیرند تشدید می شود و نتیجه آن چیزی جز خاموش شدن مرد نیست. در مقابل، وقتی مردی به طور مرتب این پیام را دریافت کند که برای همسرش زیباست و همسرش رابطه با او را دوست دارد، تمایلات جنسی اش هم سالم و قوی باقی می ماند. چنین مردی معمولا خودش برای رابطه پا پیش می گذارد.

این مردان حساس!

روان شناسان می گویند، مردان نسبت به عدم تعادل جنسی خیلی از زنان حساس ترند. آن ها چه وقتی به هر دلیل، مثلا استرس های کاری برای مدت طولانی از رابطه جنسی دور می شوند و چه وقتی به طور مرتب از سوی همسرشان دعوت می شوند و احساس می کنند آن چه از آن ها خواسته شده فراتر از توان شان است، در هر ۲ حالت گرفتار آن احساس ناکامی ای می شوند که از آن صحبت شد.

برگرداندن یک زوج که مدتهاست رابطه جنسی را فراموش کرده اند، کار ساده ای نیست، مخصوصا برای مردان. آن ها نه از نظر فیزیولوژیک بلکه از نظر روانی، باید احساس توانایی کنند تا واقعا توانایی داشته باشند. آن ها برای داشتن احساسات، نیاز به فیدبک مثبت دارند، یعنی باید در رابطه با همسرشان آن احساس موفقیت را به دست بیاورند تا نسبت به او بهتر شوند. اگر این اتفاق نیفتد، چرخه معیوب به کار می افتد و روز به روز رابطه سردتر می شود.از سوی دیگر هم، وقتی زن همیشه خواهان رابطه بیشتر باشد و اگر این رابطه برقرار نشود، احساسات ناخوشایندی از خود نشان دهد، همسرش کم کم این احساس را پیدا خواهد کرد که رابطه جنسی برایش به شکل یک تکلیف و وظیفه درآمده و در این صورت باز هم مرد به سمت خاموشی جنسی سوق پیدا می کند. این نکته هم برای مردان و هم برای زنان مصداق دارد که اگر رابطه به عنوان یک تکلیف اجباری انجام دهند، از آن لذتی نمی برند و طبیعتا پس از مدت کوتاهی اشتیاق آنها رو به خاموشی می رود.

باید احساس آزادی کنند

درست همان طور که اگر مردان خود را در موقعیت رابطه اجباری ببینند، اتفاق خوبی نمی افتد، اگر مردی بارها و بارها احساس ناکامی را تجربه کند و مثلا احساس کند هر بار مجبور است همسرش را برای داشتن رابطه جنسی متقاعد کند، باز هم اتفاق خوبی نمی افتد. چنین مردی دیگر نه تنها پا پیش نمی گذارد بلکه اصولا هم بعد از مدتی نسبت به هرجور رابطه جنسی بدبین می شود و علاقه اش را از دست می دهد.

مردها برای آن که احساسات زناشویی شان رشد کند، نیاز به احساس آزادی و قدرت دارند مثلا وقتی می خواهند رابط داشته باشند، دل شان نمی خواهد با پاسخ منفی مواجه شوند. پاسخ منفی برای آن ها حاوی این پیام است: «تو بی عرضه ای و نمی توانی مرا آن طور که می خواهم راضی کنی. پس بهتر است فکرش را هم نکنی…» شاید واقعا این طور نباشد اما آن ها چنین برداشتی می کنند و این آبی است بر آتش اشتیاق آن ها.

زنان را چه چیز سرد می کند؟

در مورد خانم ها، مهم ترین دلیل عدم تمایل به رابطه جنسی با همسر یک نکته باور نکردنی است: این که آن ها به قدر کافی عشق و عاطفه از همسرشان دریافت نمی کنند. به همین راحتی! دلیل مهم سردمزاجی مردان که گفته شد را کنار این بگذارید تا متوجه شوید گاهی اوضاع می تواند چقدر خراب شود. چیزی که اصطلاحا به آن چرخه معیوب می گویند: زن احساس بی میلی کرده و به مرد کم محلی می کند و جواب منفی می دهد. چیزی که زن می خواهد تا در این مرحله آماده شود، عشق و محبت بیشتر مرد است اما مرد که به خاطر واکنش زن احساس ناکامی کرده، سرد شده و نمی تواند به همسرش آن عشق و محبتی را که لازم دارد نثار کند؛ پس باز هم زن پاسخ سردتری از مرد دریافت می کند و فاصله بیشتر و بیشتر و بیشتر می شود.

دلیل دومی که زنان را سرد می کند، نرسیدن زن به سطحی از احساس رضایت است که انتظار دارد. این مسئله کاملا به تبحر همسر احتیاج دارد و مردی که چنین تبحری ندارد باید هرچه زودتر به مشاور مراجعه کرده و مشکلش را برطرف کند.

پس می شود گفت برای یک زن، یک رابطه راضی کننده و حمایت عاطفی در این رابطه مهم ترین مسائل هستند. برعکس مرد که مهم ترین مسئله برایش احساس موفقیت است؛ احساس توانایی و اعتماد به نفسی که می تواند او را گرم نگه دارد.

چه باید کرد؟

زوج ها باید در زمینه روابط جنسی رابطه شان را باز، مثبت و راحت نگه دارند. به این ترتیب هر۲ اطمینان لازم را پیدا می کنند. بهترین کار این است که ۲طرف در چنین موقعیت هایی خیلی شفاف و البته محترمانه با هم صحبت کنند و به یکدیگر بفهمانند که اگرچه حالا برای ایجاد رابطه آمادگی ندارند اما در کل از زندگی زناشویی شان راضی هستند و آن را دوست دارند. این یک مهارت است که در شماره آینده در همین صفحه درباره آن صحبت می کنیم.

درباره persianweekly

persianweekly

همچنین بخوانید

اگر از زنــــــــــــدگی‌تان راضی نیستید، بخوانید!

اگر احساس ناامیدی و درماندگی می‌کنید، احتمالا وقت آن رسیده است تغییراتی در زندگی‌تان بدهید، وگرنه شاید احساس ناامیدی‌تان همچنان ادامه پیدا کند. همان‌طور که تونی رابینز گفته است، "تا چیزی را تغییر ندهید، چیزی تغییر نمی‌کند." تغییر ایجاد‌‌کردن در زندگی می‌تواند کار مشکلی باشد، ولی اگر به‌دنبال نتیجه‌ای متفاوت هستید انجام این‌کار الزامی است. درست همان‌اندازه که توصیه‌ی"چه باید کرد؟" برای تغییر زندگی‌تان مهم است، توصیه‌ی"چه نباید کرد؛ بی‌خیال چه باید شد؟" نیز اهمیت دارد. این هم ۱۵ چیزی که باید بی‌خیال آنها شوید اگر از زندگی‌تان راضی نیستید.