بر اساس اعلام سازمان ملل متحد، ۲۰۰ میلیون انسان، امروز در یک سرزمین بیگانه زندگی و کار می کنند. از چند مهاجرت بزرگ تاریخی که بگذریم، قرن بیستم شاهد بزرگ ترین مهاجرت ها در طول تاریخ بوده است و هرگز در تاریخ بشریت، به اندازه امروز انسان ها در راه مهاجرت نبوده اند. میزان مهاجرت در جهان در سی سال گذشته دو برابر شده است. در این میان امریکا ۱۲ میلیون و اروپا ۳ تا ۵ میلیون مهاجر غیرقانونی دارند. امروزه از هر ۳۵ شهروند جهان، یکی مهاجر است. این روند ما را به این نتیجه می رساند که احتمالاً در آینده، کمتر انسانی در همانجایی خواهد زیست که به دنیا آمده است.

قرن بیست و یکم قرن مهاجرت

بر اساس اعلام سازمان ملل متحد، ۲۰۰ میلیون انسان، امروز در یک سرزمین بیگانه زندگی و کار می کنند. از چند مهاجرت بزرگ تاریخی که بگذریم، قرن بیستم شاهد بزرگ ترین مهاجرت ها در طول تاریخ بوده است و هرگز در تاریخ بشریت، به اندازه امروز انسان ها در راه مهاجرت نبوده اند. میزان مهاجرت در جهان در سی سال گذشته دو برابر شده است. در این میان امریکا ۱۲ میلیون و اروپا ۳ تا ۵ میلیون مهاجر غیرقانونی دارند. امروزه از هر ۳۵ شهروند جهان، یکی مهاجر است. این روند ما را به این نتیجه می رساند که احتمالاً در آینده، کمتر انسانی در همانجایی خواهد زیست که به دنیا آمده است.

 

در گذشته های دور مهاجرت ها بیشتر به صورت گروهی و بیشتر با هدف دوری از وقایع ناگواری مانند بیماری، قحطی و جنگ صورت می گرفت. اما با گذشت زمان این الگوی سنتی مهاجرت برای بقا، دستخوش تغییرات عمده یی شد، به طوری که در جهان امروز مهاجرت ها ممکن است علل مذهبی، سیاسی یا اقتصادی داشته باشند. اما امروزه به علت تفاوت بسیار زیاد بین کشورهای مختلف جهان از نظر میزان دسترسی به رفاه عمومی، بیشتر مهاجرت ها با هدف پیشرفت و دستیابی به رفاه و امکانات بهتر زندگی صورت می گیرد.پدیده مهاجرت هر روز شکل جوامع مختلف بشری را بیش از پیش دگرگون می سازد. این تغییرات، طیف وسیعی را از تغییرات جمعیتی تا تغییرات بنیادی سیاسی و فرهنگی شامل می شود. مهاجرت در بسیاری از کشورهای غربی باعث تغییر ترکیب سنی کشور و جوانی جمعیت شده و در موارد زیادی مشکل نیروی کار را در کشورهای مرکز سرمایه کاهش داده است و در مواردی نیز باعث ایجاد مساله بیکاری در کشورها شده است.مهاجرت و حضور مهاجران در کشورهای مختلف مسائل فرهنگی را نیز دستخوش تحولات گسترده یی کرده است. تا جایی که در برخی کشورها به علت حضور فرهنگ اقوام گوناگون، مفهوم هویت ملی با چالش های جدی مواجه شده است. این چالش ها در این کشورها دولت ها را بر آن داشته تا اقدامات گسترده یی در زمینه بازتولید هویت ملی خودشان کنند. نمونه کامل این موضوع، کشور انگلیس است که هم اکنون برای رهایی از بحران هویت ملی اقدامات فراوانی را انجام داده است. از بین آنها می توان به معرفی افرادی به عنوان نماد فرد انگلیسی نام برد. این تغییرات حتی در ذائقه مردم هم قابل مشاهده است. گفته می شود که در سال های قبل از نیمه اول قرن بیستم تنها دو رستوران غیرانگلیسی در شهر لندن وجود داشت اما اکنون آمارها نشان می دهد که هر انگلیسی در هفته به طور متوسط دو بار غذای خود را در یک رستوران چینی یا هندی صرف می کند.نمونه های بسیار دیگری از این دست را می توان در کشورهای مختلف به خصوص کشورهای غربی مشاهده کرد. نمونه بارز این موضوع تغییرات شگرف در سبک های موسیقی و حضور بی شمار مهاجران کشورهای مختلف در زمینه های مختلف هنری، فرهنگی و ورزشی است.

اما این تمام ماجرای مهاجرت در جهان نیست. در بیشتر موارد مهاجرت همزاد اقلیت بودن است؛ مساله یی که زندگی مهاجران را با مشکلات زیادی از قبیل تبعیض، اخراج، فقر، محرومیت از برخی حقوق اجتماعی، تعصب و… مواجه می کند. با زنان فیلیپینی در هنگ کنگ مثل برده رفتار می شود، کشاورزان مراکشی در اسپانیا تحت غیرانسانی ترین شرایط جان می کنند و کارگران ساختمانی رومانیایی، در آلمان به صورت غیرقانونی و با دستمزدی که فقط برای نمردن کافی است به کار گمارده می شوند.

بسیاری از مهاجران در سراسر جهان به کارهای سخت و غیرانسانی با دستمزدهای کم اشتغال دارند، از طرف جامعه طرد می شوند و رفتارهای خشن و نژادپرستانه با آنها صورت می گیرد و تلاش های بسیاری می شود تا آنان را اخراج کنند. مهاجران و به خصوص مهاجران کشورهای جهان سوم در بسیاری از کشورها به رغم عدم منع های روشن قانونی همواره با سقف شیشه یی مواجه هستند که آنها را از رسیدن به مناصب بالا باز می دارد. امروزه شاهد آن هستیم که در برخی کشورهای غربی، نامزدهای انتخاباتی با شعار اخراج مهاجران و مقابله با آنها وارد کارزار انتخاباتی می شوند. به این مسائل باید وضعیت اسفبار مهاجران غیرقانونی و پناهندگان جنگی در سراسر جهان را هم اضافه کرد.

کشور ایران هم در سال های اخیر به علت اوضاع نامساعد بعضی کشورهای همسایه خود با پدیده مهاجرت رو به رو بوده است. این وضعیت تعداد زیادی از مهاجران افغانی، عراقی، پاکستانی و… را از مجراهای مختلف وارد ایران کرده است. در این بین افغان ها سهم عمده یی را در جمعیت مهاجران ایران دارند. آمارها نشان می دهد که چیزی حدود دو میلیون و پانصد هزار مهاجر افغان در ایران زندگی می کنند. با توجه به شرایط نامساعد سیاسی و اقتصادی کشور افغانستان و عدم برخورداری مهاجران افغانی در ایران از سرمایه کافی عملاً امکان بازگشت آنان به کشورشان وجود ندارد.

اما در طول سال های اخیر برخورد با مهاجران افغان تا حد زیادی غیرانسانی بوده است. کارگران افغانی در ایران سخت ترین مشاغل را با کمترین دستمزدها داشته اند و هرگز از امکان تامین اجتماعی برخوردار نبوده اند. بسیاری از آنان در اردوگاه های مهاجران در خارج از شهرها مستقر شده اند. فرزندان آنها نیز از حق تحصیل در مدارس ایران محروم و در خیابان های شهرهای بزرگ به مشاغل کاذب مشغول شده اند. از دومیلیون و پانصد هزار افغان حاضر در ایران، فقط حدود پانصد نفر اجازه کار دارند. این وضعیت امروز مهاجران افغان را تبدیل به یکی از فرودست ترین گروه های اقتصادی در ایران کرده است.باید به خاطر داشته باشیم که پدیده مهاجرت تنها محدود به مهاجران افغان نیست. آمارها نشان می دهد که بیش از سه میلیون مهاجر ایرانی در کشورهای مختلف دنیا حضور دارند. این عدد به تعداد مهاجران افغانی در ایران نزدیک است. هم اکنون شاهد آن هستیم که برخوردهای خشن و غیرانسانی با ایرانیان خارج از کشور در سرتاسر جهان، خشم و اعتراض دولت و مردم ایران را به همراه دارد. پس انتظار می رود همان گونه که توقع رفتاری محترمانه و انسانی با ایرانیان در سراسر جهان را داریم، خود نیز با مهاجران افغان در ایران همین گونه رفتار کنیم.

درباره persianweekly

persianweekly

همچنین بخوانید

اروپا و مصائب مهـــــــاجران 

پناهجو کیست؟ شرایط زندگی پناهجویان چگونه است؟ آیا شمار پناهجویان در جهان افزایش یافته؟ و اگر چنین است، این افزایش چه دلایلی دارند.طبق کنوانسیونِ پناهندگان سازمان ملل متحد، که در سال ۱۹۵۱ تصویب شد و دولت ایران نیز یکی از امضا کنندگان آن است، پناهنده کسی است که به خاطر نژاد، دین، ملیت، عضویت در یک گروه سیاسی یا اجتماعی و یا ترس از تعقیب و بازداشت در خارج از کشور خود به سر می برد و به دلیل این ترس، نه می تواند از حمایت کشور خود برخوردار شود، و نه خود مایل به قبول این حمایت است. به غیر از کنوانسیون ۱۹۵۱ به مرور مجموعه ی مقررات منطقه ای و بین المللی دیگری نیز در جهان تصویب شده اند که دامنه ی تعریف پناهنده را گسترش می دهند، مانند کنوانسیون ِ مربوط به مشکلات خاص پناهندگی در آفریقا در سال ۱۹۶۹ و اعلامیه ۱۹۸۴ پناهندگان در آمریکای لاتین. طبق این دو سند، پناهندگان بنا به دلایل بیشتری مورد حمایت قرار می گیرند.