اروپا با بزرگترین سیل مهاجران از زمان جنگ جهانی دوم روبهروست. هر سو چشم میچرخانی، توی تمام سایتها و در تمام شبكههای خبری، سر خط خبرها به عكس، فیلم و گزارشهایی مربوط به مهاجران به اروپا اختصاص دارد. زنها، مردها و كودكان بیسرزمین، از هراس هزار بختك چمبركزده بر سرزمینهایی كه انگار قرار نیست روی آرامش به خود ببیند، خطرهای متعددی را به جان میخرند تا خود را به اروپای به ظاهر مترقی برسانند؛ مردمان از خانه رانده و حالا پشت مرزهای كشورهای اروپایی مانده. مردمی كه روزی روزگاری نه چندان دور، در مملكت خود سری داشتند و سامانی، حالا محتاج لقمهای نان از سر خیرات و تبلیغات شكم سیران اروپاییاند. نمیدانم
چند درصد مردم اروپا تا پیش از سرطان داعش به سوریه سفر كردهاند. نمیدانم چند نفر از آنان حلب یا دمشق را دیده بودند. عروسان خاورمیانه یا بهتر است بگویم یكی از عروسان خاورمیانه را. جلال و جبروت این شهرها را كدام یك از این مردم سر به تفاخر بالا گرفته كه با نگاه تحقیرآمیز به این مهاجران مینگرند دیده و از نزدیك لمس كرده بودند؟ حلب، دمشق و شهرهایی كه امروز جز تلی از خاك نیستند، در روزگارانی نه چندان دور در همین حوالی پیش از فاجعه، از بسیاری از شهرهای كشورهایی مانند مجارستان و لهستان زیباتر، مترقیتر، بافرهنگتر و دلنشینتر بودند. حالا مردمان این تمدنهای تاریخی، باید بدترین رفتارها را پشت مرزهای كشورهای به ظاهر متمدن اروپایی تحمل كنند به امید آرامشی كه قاتلان از آنان ربودهاند. امروز بر كمتر بینندهای پوشیده است كه اروپا با چیزی به نام بحران مهاجران روبهروست. اما آنچه بیش از همه هست و كمتر به چشم میآید، بحران حقوق بشر است در قارهای كه داعیههای آنچنانی در این حیطه دارد. هنوز تابوتهای 71 مسافر، هفتاد و یك زن، مرد و كودك كه از پشت كامیونی كشف شده در سردخانه است. وین و شبهای پرستاره و نوای موسیقیاش آیا خواب راحتی را زین پس تجربه خواهد كرد؟ یا مجارستان كه در دستهبندی همقارهایهای خودش هم در ردیف كشورهای درجه دوم اروپایی محسوب میشود و حالا مرزهایش را چنان بر عدهای انسان آواره بسته كه هر كه نداند فكر میكند آن سوی این دیوارهای سر به فلك كشیده و سیمهای خاردار، چه سرزمین شگفتانگیزی پنهان شده، بد نیست سری به تاریخ معاصر خودش پس از پایان جنگ جهانی دوم بزند و به مردمانش یادآوری كند روزگاران نه چندان دوری را كه در وضعیتی مشابه این روزهای این همه آدم آواره و بیسرزمین روزگار میگذراندند. القصه! بحران مهاجرت یك بار دیگر خلأها و ایرادات اساسی در قوانین حقوق بشری جهان را به رخ سیاستمداران اروپایی و جهان كشید. خلأهایی كه پر كردن و اصلاحشان تاوانی دارد به قیمت جان این همه انسان آواره. تا كی جهان به ظاهر مترقی بیدار شود!
علیرضا آقاییراد